همهگیری کرونا اتفاقی عجیب برای صنعت بازی بود؛ در حالی که بسیاری از صنایع، یکی پس از دیگری و در پی قرنطینهها تعطیل و کارکنان آنها بیکار میشدند، خانهنشین شدن مردم برای بازهای طولانی آنها را پای بازیهای مختلف و متنوعی نشاند. صنعت بازی طی مقطعی بسیار کوتاه، رشدی چنان عظیم تجربه کرد که به مخیلهی کسی هم نمیرسید. در چنین زمانی بود که آن بازیهایی که فکرشان را نمیکردیم، موفقیتی غیرقابل پیشبینی برای شرکتهای خود رقم زدند، تقاضا برای کنسولهای بازی بالا رفت و کنسولها کمیاب شدند و در نتیجهی همهی این اتفاقات، درآمدها چندین برابر بیشتر و شرکتها و استودیوها هم بزرگتر شدند. با این حال، سقوطی بزرگ در آیندهای نزدیک در کمین بود.
با اتمام قرنطینهها و کاهش زمان و هزینهای که روی بازیها صرف میشد، تمام نمودارها روندی نزولی بهخود گرفتند و اگر یک چیز باشد که نظام سرمایهداری به هیچ وجه از آن خوشش نمیآید، نموداری است که به سمت پایین حرکت میکند. طولی نکشید که تعدیلها شروع شد؛ تعدیلهایی که تا همین امروز ادامه یافته و دهها هزار نفر را از استودیوهای بازیسازی بیکار کردهاند.
دو سالی است که فروش کنسولها در دنیا کاهش پیدا کرده، مقایسهی آمار سال به سال فروش بازیها خبر از رکودی چند درصدی در مقایسه با هر سال قبل خود میدهد و حتی به اندازهی هزینهی ساخت بازیهای تراز اول بزرگ بازنمیگردد، رسیدن به سوددهی که دیگر آرزو است.
صد البته که رکود صنعت بازی با سقوط اقتصاد جهانی همراه بوده. نرخ تورم جهانی رکوردهای تازهای ثبت و همزمان، قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده. در چنین مواقعی، نباید انتظار داشت افراد بتوانند درآمد خود را روی چیزی غیر از نیازهای اساسی هزینه کنند. بازیهای ویدیویی شاید نیاز اساسی من و شما باشد، اما امروزه برای اکثر مردم، خرید کنسول یا بازی در انتهای لیست هزینههایشان هم دیده نمیشود.